|
یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:, :: 20:54 :: نويسنده : hana
دقایقی بعد با حضور امدادگران اورژانس در محل، زن زخمی به بیمارستان شهدای هفتم تیر منتقل شد و با تلاش پزشكان از مرگ حتمی نجات یافت. مرد میانسال كه زن زخمی را یافته بود، با احضار به مركز پلیس بازجویی شد و گفت: ورزش صبحگاهی میكردم كه صدای فریادهایی را از زیر پل شنیدم. سراسیمه به سمت پل رفتم و دیدم یك زن زخمی شده و كمك میخواهد. ماموران پس از به هوش آمدن زن در بیمارستان، به تحقیق از او پرداختند اما زن جوان درباره حادثه حرفی نمیزد آنها از مددكاران بیمارستان خواستند با او صحبت كنند تا شاید زن بیمار متقاعد شده و با ماموران حرف بزند.
ردپای شوهر در حادثه مددكاران در گفتوگو با زن مجروح متوجه شدند خانواده او در شهرستان زندگی میكنند و او از هشت ماه پیش كه ازدواج كرده، به تهران آمده است. در ادامه معلوم شد، شوهرش او را با خودرو زیر گرفته و با حضور در بیمارستان و ملاقات با او، تهدید كرده اگر حرفی بزند یا از او شكایت كند وی را خواهد كشت. ماموران با به دست آمدن این اطلاعات، دوباره به تحقیق از زن جوان پرداختند.
زن جوان از شب حادثه گفت زن مصدوم كه بشدت وحشتزده بود، به پلیس گفت: هشت ماه پیش ازدواج كردم. چند ماه بعد از این وصلت اخلاق و رفتار شوهرم تغییر كرد و مدام مرا كتك میزد. خانوادهاش همیشه در زندگیمان دخالت میكردند و آرامش را از من گرفته بودند. زن جوان اضافه كرد: چند بار قهر كرده و به خانه مادرم در شهرستان رفتم، اما فایدهای نداشت. چندی پیش او مرا تهدید كرد و به زور به یك دفترخانه در شهرری برد و خواست تا مهریه ۴۰۰ سكهایام را به او ببخشم كه از ترس جانم، به خواستهاش عمل كردم. همسرم چند روز پیش از حادثه به من گفت كه از رفتارهایش پشیمان شده و میخواهد گذشته را جبران كند. او گفت، میخواهد خودرویش را به نام من ثبت كند. زن جوان در رابطه با شب حادثه یادآور شد: آن شب شوهرم گفت: باید ابتدا برای شمارهگذاری خودرو به جاده خاوران و سپس به دفترخانه برویم. ماجرای ثبت خودرو به نام خودم را با یكی از دوستانم در میان گذاشته بودم. شوهرم خواست پیش از حركت طلاهایم را در خانه بگذارم و بعد به سمت جاده خاوران حركت كردیم. وی اضافه كرد: شوهرم در نزدیكی پل سیمان خودرو را متوقف كرد و از من خواست به دلیل خرابی خودرو پیاده شوم. چند قدمی از خودرو دور شده بودم كه یكباره او مرا زیر گرفت. زن افزود: بسختی میخواستم بلند شوم كه خودرو سرعت گرفت و دوباره ضربهای به من زد كه این بار دیگر نتوانستم حركت كنم تا این كه یك مرد رهگذر به كمكم شتافت و بعد امدادگران اورژانس نجاتم دادند. وقتی به هوش آمدم، شوهرم بدون اطلاع مسوولان بیمارستان به سراغم آمد و تهدید كرد اگر حرفی بزنم، این بار مرا خواهد كشت.
دستگیری شوهر فراری در بیمارستان در پی اظهارات زن نجات یافته، شوهر وی با دستور قضایی بازپرس سوری تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا این كه چند روز پیش وقتی به بیمارستان آمده بود تا از وضعیت همسرش باخبر شود، از سوی ماموران انتظامی دستگیر شد. متهم با انتقال به اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران در بازجویی با بیان اظهارات متناقض مدعی شد، همسرش دروغ میگوید و نمیداند چه كسی قصد جان او را داشته است. تحقیق در این زمینه ادامه دارد. نظرات شما عزیزان:
|