|
یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, :: 17:47 :: نويسنده : hana
اولین و آخرین پسری که بخواهم جلویش زانو بزنم ...
پسرم خواهد بود!... آن هم برای بستن بند کفشهایش...! آدمایی که پشت سرت حرف میزنن، یا آرزوشونه جات باشن و نمیتونن، یا آرزوشونه باهات باشن و نمیتونن !!!
خـاطـــراتِ آدم مثل یـه تیـغ کنــد میمــونـه کـه رو رگــت میکشــی !
نمی بُــره امـا . . . ! تـــــــــــــا میتـونـه زخمـیت میکنـــه
روزی به تمام این بی قراری ها میخندی و ساده از کنارشان می گذری ...
این قشنگترین دروغی ست که دیگران برای آرام کردنت به تو می گویند
این روزها تلخ ترم!
از قهوه ای... که تو را قسمت فال من نکرد. لعـــــــــنت به همه ی قـــــــــانون های دنـــــــــیا که در آن شــکـــــــــستنِ دل پیـــــــــگردِ قـــــــــانونی نــَـــــــدارد !!
نظرات شما عزیزان:
|